Wednesday, April 24, 2013

جستجویی که دست از سر ما برنمی‌دارد


 چه چیزی پایه یکپارچگی « در جستجوی در زمان از دست رفته» است؟ لااقل می‌دانیم که چه چیزهایی پایه این یگانگی نیستند: به یادآوردن، حافظه و یا حتی حافظه ناخواسته. چیزی که برای جستجو ضروری است، مادلن یا سنگفرش نیست. از سویی جستجو تنها تلاشی برای به خاطرآوردن و کاویدن خاطرات نیست: جستجو، بازجستن، را باید به معنای قوی کلمه یعنی «جستجوی حقیقت» گرفت. از طرف دیگر، زمان از دست رفته هم فقط «زمان گذشته» نیست: زمان هدر رفته، زمان حساب دررفته هم هست. در نتیجه حافظه به شکل ابزار جستجو، وسیله پژوهش ساختار زمان دخالت می‌کند و نه تازه وسیله جستن عمیق‌ترین ساختار زمان. در پروست، برج کلیسای مارتین‌ویل و جمله کوچک ونتوی که خاطره ای راسبب نمی‌شوند و گذشته‌ای را بیدار نمی‌کنند، همواره بر مادلن و سنگفرش ونیز غلبه دارند که به حافظه وابسته‌اند و به همین دلیل همچنان به «توضیحی مادی» اشاره می کنند.
                                                                               ژیل دلوز - ابتدای کتاب پروست و نشانه ها