امروز با محبوب به یک مسافرت کوله ای می رویم. این چند وقت مدام کار کرده ایم و حالا حق داریم نفسی بکشیم و پایی دراز کنیم. محبوب به دیدار دوستی قدیمی می رود. من اما به دیدار پاییز . گمانم پاییز هم دوست قدیمی من باشد. پاییزی که در میامی هیچ وقت درختها را رنگین نمی کند. تا هفت شب و هفت روز اینجا باران خواهد بارید. باران دیوانه و سیل آسا
ما اما فرار کرده ایم به دامن پاییز
ما اما فرار کرده ایم به دامن پاییز