مدتها از خود بی خبر بودم. در دریای دنیا دست و پا می زدم و گم می شدم. این را امروز فهمیدم. امروز که غمی ملایم و کوچک و تنها و البته بی دلیل به سراغم آمد. با آمدن غم کوچک فمهیدم که به خانه، به خودم برگشته ام. بعد از مدتها بی خبری... و فهمیدم که بیست سال که سهل است من حاضرم شصت سال صبر کنم تا دوباره به خانه ام برسم اولیس
No comments:
Post a Comment