Sunday, July 28, 2013
Tuesday, July 23, 2013
قلب آدمی دانه است
شعر ژاپنی که قلب آدمی را به عنوان دانه میبیند، به بیشمار برگ میشکوفد. از آنجا که برای مردم در دنیا چنین فراوانی از چیزها هست، در پاسخ به دیدن چیزها، به شنیدن چیزها ناچاریم که آنچه را حس میکنیم، بیان کنیم. با شنیدن آواز سسک در شکوفهها و صدای قورباغههایی که در آب زندگی میکنند، کدام موجود زندهای دلش نمیخواهد که شعر بگوید؟
این شعر است که بدون استفاده از قدرت آسمان و زمین را حرکت میدهد، احساسات نازک در اشباح و شیاطین نامرئی برمیانگیزد، رابطه بین زن و مرد را لطیف میکند و قلبهای سخت جنگاوران را تسلی میدهد.
مردم میگویند که فرم تانکا کافی نیست چون خیلی کوتاه است. من فکر میکنم که دقیقا چون تانکا کوتاهست، مناسب است.... ما دایما در معرض احساسات بسیاری هستیم که از درون و بیرون ما میآیند. آنقدر که اندکی بعد از پدیدار شدنشان فراموششان میکنیم یا حتی اگر آنها را تا کوتاه زمانی به یاد بیاوریم، در تمام عمر هرگز فرصت بیان کردنشان را نمییابیم چون محتوای کافی برای زنده نگه داشتن ایده ندارند... اما یک احساس، گرچه فقط لحظهای بپاید، لحظهای است که دیگر هرگز برنمیگردد. من از اینکه بگذارم این لحظهها بی صدا بلغزند و بروند، سرباز میزنم.
کی نو تسورایوکی - شاعر ژاپنی قرن دهم
از ترجمه انگلیسی سونیا آرتزن
Subscribe to:
Posts (Atom)