این پست را برای سارا مینویسم که امروز به دنیا آمدهاست. برایش مینویسم چون ساعتها از هم دوریم. برایش مینویسم چون نمیتوانم کنارش راه بروم.
در ژاپن درختهای پیر را محترم میشمارند اما وقتی عمر درخت از سالیانی گذر کرد در شمار خدایان درمیآید. این نوار کاغذی پیچیده به دور درخت میگوید: این درخت مقدس است. مبارک است. در سایهاش نشستن درمان قلب خسته است.
من سالهاست در سایه تو نشستهام. دوستی ما دوستی معمول بین آدمها نبوده. سالها سکوت بین ماست که ناشی از غفلت نیست. از سر ریشههای عمیقی است که با هم داریم. تو تنها کسی هستی که دربارهاش شک نکردهام که دوری دوستیمان را از بین ببرد. چنان در روحم حاضری که شبها خوابت را میبینم و هنوز اگر به آشوب بیفتی حست می کنم. حالا که کنار هم در خیابانها راه نمیرویم و با هم قهوه نمیخوریم، آنقدر به تو فکر میکنم که دردم میآيد. اما همیشه یادم هست که درخت دوستی ما درخت مقدسی است.
2 comments:
baraye man hamchenan doosti derakhte moghadas hast ama hamisheh in ehsas do tarafeh nist mote asefaneh....
جااانم ساناز. چطور من تا حالا هیچوقت وبلاگ تو رو ندیدهبودم؟ چطور از چشمم دور موندهبود؟ دلم سوخت... این نوشته خیلی دوستداشتنی بود. منم گاهی یه چیزایی مینویسم. اینجا:
yeganehkh.blogspot.com
خوشحال میشم تو هم ببینیشون. فکر میکنم شاید بشه بهمرور با هم یه کارهایی بکنیم.
Post a Comment