Friday, February 1, 2013

نگهبان شب



پنجگانه کتابهای سرگی لوکیاننکو درباره «دیگران» بهترین چیزی است که این روزها برای خواندن در دسترس آدمهایی مثل من است که رویاها و خیالها به زندگیشان نیرو می‌بخشند. «دیگران» موجوداتی بین انسانها هستند که توانایی‌های جادومانند دارند و بعضی از آنها متعلق به نورند و بعضی به تاریکی. تا اینجا قصه تکراری است، خیلی تکراری. اما آنچه این داستان را برایم محبوب می‌کند این است که تفاوت دو دسته خودخواسته است. در اصل هیچ تفاوتی بین آنها نیست. روشهایشان مثل هم است و گاهی اثری که بر دنیا می‌گذارند تفاوتی ندارد. قضاوت اخلاقی خوب و بد در دنیایشان کمرنگ و بی‌توان است و توی خواننده باید هر لحظه از خودت بپرسی چه کار باید کرد؟ چطور بدانیم کار درستی کرده‌ایم؟ درست چیست؟ و همه این سوالها بی معنی است چون تا آنجا که ما می‌دانیم، هدف دیگران، چه روشن و چه تاریک فقط برپا داشتن تعادل نیروست میان خودشان. همین! 
اما چیزی که مسحورم می‌کند تنها تفاوتی است که بعد از انتخاب نور یا تاریکی بین دیگران پدید می‌آید. رهروی تاریکی فقط به خودش فکر می‌کند. آزادی خودش، شادی خودش، لذت خودش و زندگی خودش.

هر چقدر بیشتر فکر می‌کنم بیشتر به این نتیجه می‌رسم که تنها چیزی که گناهی نابخشودنی و پایه همه بدیهاست، لااقل در وجود من، همین است: آن زندگی من که تنها هدفش و تنها مرکزش خودم هستم.

No comments: